ظهور نیما - واقعه شگرف تاریخ ادبیات فارسی

نوشهر - ظهور نیما را باید واقعه ای شگرف در تاریخ ادبیات فارسی قلمداد کرد، چرا که ایده اش منجر به ایجاد سبک نوینی در بیان شعری گشت که متناسب نیاز زمانه بود، سبکی که چشم شاعران دوران معاصر را به عرصه ی تازه ای از بیان شاعرانه گشود که در ادب فارسی سابقه نداشت.

در سالگشت وفات نیما (14 دیماه 1338) مجالیست تا برای این عقاب پیر و نونگر شعر و هنر ایران زمین، قلمی را تزیین کنیم و مروری بر زندگی و خاستگاه اندیشه اش داشته باشیم.

ˈ علی اسفندیاری ˈ معروف به ˈ نیما یوشیج ˈ در 21 آبان 1274 در روستای ˈ یوش ˈ از توابع شهرستان ˈ نور ˈ در استان مازندران و از میان ایلخانان چابک متولد و در کشاکش مهاجرت ها و کوچ نشینی مقاوم شد.

نیما به قضاوت تمامی آنانی که او را می شناختند؛ جسور بود و با افکار نوینش، می سوخت و به همه آموزش می داد. در کوه اندیشه اش آتش فشان دامنگیر فوران می کرد، سبک بال بود و تلاشی مضاعف داشت، پیکرش ضعیف و دست و پای لاغری داشت، حجم مخازن تفکر او لبریز و امتدادش جهانی بود.

در جهان بینی او جمال نگری، بی نظیر بود و همین امر او را شاخص زمانه اش کرد و شاخه هایش، آتش فوران فکرش را گسترش دادند.

دائما در جست و گریز حیاتش دست و پا می زد، گاهی در سربالایی زندگی ، سرپایینی اش را تجربه می کرد ، نشسته بود و عاشق و عشق اش حسادت دیگران بر انگیخته و برایش چاله ها و چاه هایی زیادی کندند.

او از همه ناهمواری ها گذشت و با گذشت زمان پیر نشد و جاودانه بر قله شعر ایران نشست.

در میان شبانان، زیست و کوچ نشینی ییلاق و قشلاق را تجربه کرد، در زد و خوردهای دوران بچگی موج می زد و با تمام سختی ها، خواندن و آموزش را فرا گرفت.

گرچه درس و مکتب خانه برایش سنگین و غیر ممکن بود، اما او این مسیر طولانی را تداوم بخشید. او از کوه برخاست و در شهر نشیمن کرد. نخستین اثر را در جوانی رقم زد و به ˈ نظام وفا ˈ ( معلمش) تقدیم کرد.

نیما در آغازین دوره جوانی، عشق را تجربه کرد، ولی در تداوم آن سنگین و غمگین درهم ریخت و در این فروپاشی عشق بر انگیخته شد. این آغاز تلخی بود که اثر ماندنی و رمانتیک ˈ افسانه ˈ را سروده تا بر تارک هنر و ادبیات بدرخشد.

قطعه های مختلف او تیر زهر آگینی بود که پیکر نحیف سبک قدیم ادبیات را در هم ریخت و به تدریج بر شاگردانش افزود.

نیما ، فردی مهین پرست و امین و دوراندیش بود و بر ماهیت اصلی شعر و قدرت درک خویش اعتقادی راسخ داشت.

نیما معتقد بود؛ ماهیت شعر نیرویی است که به ابزارش قوت می بخشد و با احساس شاعر همپاست و وزن شعر شباهت به آرایش زیبایی انسان است که با پوشش لباس تزیین می گردد و شعر بی وزن شعری همانند انسان عریان و برهنه است و وزن شعری چه سبک کلاسیک یا آزاد همواره وجود خواهد داشت؛ یعنی وزن شعر متناسب با مفهوم و احساسات شاعر است.

انقلابی که نیما در شعر پارسی ایجاد کرد از یک سو و راندن شاعران از انزوای درون به جهان بیرون در دو بعد اجتماعی و طبیعت و گنجاندن مولفه های بومی و اقلیمی در شعر که تا پیش از این در شعر پارسی معمول نبود، از سوی دیگر ، اتفاقات و انقلاب های بزرگ این خاطر پردرد کوهستانی است.

نیما در شبی که ماه تراوش می کند و شبتاب می درخشد و همه چیز به نظر آرام می آید ، نگران شبی است که بر مردم کشورش سایه افکنده است و برای خفتگانی که شب ظلمانی روزگار خود را به شب درون خویش(خواب) گره زده اند و دچار جهل مرکب شده اند ، غمگین است و بیدار.

نیما همچون کوه های سر به آسمان ساییده البرز، آزاد بود، خصلت کوهستانی اش باعث آن بود که پشت خویش را در مقابل زورگویان و ستم پیشگان و نامردان روزگار خم نکند و همواره بلند طبع و آزاداندیش باشد.

این شاعر مازندرانی همانند پروانه ای است که از همان پیله ها و کارگاه های ابریشمی مستحکم، لطیف و سودمند قدیم برآمده اما در عین همه چیزش با گذشته متفاوت است از این جهت است که او حرکتی آزادتر در بوستان شعر و خیال دارد.

او با شناخت ژرفش از شعر کلاسیک فارسی و شعر معاصر اروپا، به ویژه فرانسه، همچنین به یاری آگاهی عمیقش از نیازهای اجتماعی - فرهنگی و عاطفی - احساسی عصر خویش و زمانه ی به سرعت در حال تحولش و نیز با استفاده از قریحه پربار و نبوغ سرشارش به تدریج و آرام آرام شاهراه تازه ای برای پویش و پیشرفت شعر معاصر فارسی ایجاد کرد که رو به آینده داشت و آزادراهی به سوی امروز و فردا فرداها بود.

نیما در طول بیش از پانزده سال تلاش فکورانه و ژرف اندیشی جسورانه و خون دل خوردن و زحمت کشیدن و رنج بردن، تحولی هوشمندانه و خلاقانه در وزن عروضی ایجاد کرد و آن را با نهایت درایت، از بند تساوی مصرع ها رهانید و به جای موسیقی عروضی، موسیقی طبیعی به آن بخشید.

او کارکردهای جدیدی برای قافیه و زبان شعری ابداع کرد و افق ها و چشم اندازهای جدید بر شعر معاصر گشود و هویتی نوین به شعر زمان خویش بخشید که از هر نظر مبتکرانه و نو بود و بدین ترتیب، نیما بانی و واضع قانون جدید در شعر فارسی شد که به تدریج رشد و تکامل یافت و رفته رفته جای سنت های کهن را که دیگر ناکارآمد شده بود، گرفت و بر شعر معاصر حاکم شد.

باری - نیما فرهنگ زادگاهش را آورد تا فرهنگ سرزمینش را غنی تر کند و به مانگریستن آموخت تا در کنار اشیاء درنگ کنیم. قاصد روزان ابری ، داروگ! کی می رسد باران؟.....

یاد و نامش گرامی باد.